محل تبلیغات شما
آتشفشان

حس غریبی دارم

مثل آتشفشان خاموش

که سال ها آرام خوابیده بود

حالا روشن شده است

قلبم در زیر استخوان ها

می تپد

تند و داغ تر، از عمق وجود

حس غریب دوست داشتن

حسی که سال ها خاموش بود

حالا روشن شده

عمیق و شدید تر

با داغی که گرم میکند

نمی سوزم ، پخته تر میشوم

نمیدانم اسمش را چه میشه گذاشت

اما دیوانه است

مثل فوران آتش از دل سنگ

آرام پیش میرود

گرم و دل نشین تر میکند این زندگی را

وصیت نامه شماره 51

وصیت نامه شماره 50

وصیت نامه شماره 49

ها ,بودحالا ,روشن ,تر ,سال ,دل ,سال ها ,بودحالا روشن ,چه میشه ,را چه ,اسمش را

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

الهه سخن همیشه فاصله ای هست